تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید

تو یکی نه‌ای، هزاری؛ تو چراغ خود برافروز

که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر

که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز

مولوی جلال‌الدین محمد بلخی


نیم نگاهی که به اطراف خود بیاندازیم، خویش را در محاصره‌ی انواع سخن میابیم. جهان ما آکنده از کماندارانی است که تیر سخن را به سمت ما نشانه گرفته اند. گاهی تیر تیز است و بران، گاهی زهرآلود و گهگاهی زراندود و پر فریب؛  اما هر چه باشند به قصد شکار ما رها شده اند.

شکار خرد و دل آدمی همان و فراموشی خویش همان. تیرها اگر کارگر افتند، افتادن به چاه تعصب دیری نمی‌پاید. کوردل، ستم را داد می‌پندارد و خود جامه‌ی رزم میپوشد تا آدمیان را شکار کند. چنین است که یکی بر شمار کمانداران افزوده میشود.

اما بر کدام سلحشور است که با این دیو کمان دار ستیز کند؟ گرچه بسیاری سر آن دارند که خود را سلحشور خلق بنامند اما در نهان دیوی در جامه‌ی قهرمانند. تنها سلحشور در این وادی، خود آدمی است. آدمی تنهاست و باید انتخاب کند.  آنچه که از دیگری نصیب  می‌شود، سپری است برای مقاومت. روشن است که در میدان نبرد سپر آبدیده که به دست بهترین خردها ساخته شده باشد، موهبتی است بزرگ؛ اما سرانجام این خود آدمی است که باید سپر را به کار گیرد تا به تیر دیو گرفتار نگردد. این مهمترین وظیفه اخلاقی ما نسبت به خویش است.

هاونگاه چیزی نیست جز  شهامت به کارگیری سپر. خارج شدن از صغارت خود خواسته.  اما تنها گزارشی از نبرد نیست بلکه خود نبرد است چراکه تنها با نوشتن و در معرض داوری دیگری گذاشتن است که میتوان استحکام سپر ها را  سنجید و راه نیک را از بد بازشناخت.

در هاونگاه، به رسم مرسوم، از موضوعات گوناگون سخن خواهیم گفت؛ از اقتصاد تا سیاست، از فرهنگ تا تاریخ، از کتاب تا سینما. اما آنچه در همه این سخنها مشترک است، رویکرد انتقادی هاونگاه است.

به ضرورت تفکر انتقادی با کمانداران مختلفی در هم خواهیم پیچید تا سره را از ناسره و قلب را از سیم بازشناسیم. اما بر دوستان و دوستداران هاونگاه است که با نوشتارهای ما در هم بپیچند و چون و چرای بسیار کنند. بخش نظرات در هاونگاه -که همواره بدون نیاز به تایید مدیر، باز است – میزبان نظرات انتقادی شما  دوستان خواهد بود.

 

ایدون باد